مدعيان عصر غيبت
اگر چه تا قبل از ولادت حضرت امام زمان(عج)، مدعيان بيشتر از نوع متمهدين ـ مدعيان شخص مهدي(ع) ـ بودند، اما اين بار پس از ولادت حضرت، و دقيقاً از اواخر عصر غيبت صغري، نغمههاي مدعيان "بابيت " و "سفارت " امام، ساز شد. با اينكه حضرت چهار نماينده يكي پس از ديگري معين فرموده بود، باز كساني بودند كه به موازات آنان ادعاي نيابت و سفارت حضرت را داشتند؛ با اينكه نامههايي از جانب امام(ع) در رد و تكذيب آنها صادر شده بود.
ادعاي سفارت حضرت از زمان شيخ محمدبن عثمان عمروي، سفير دوم امام مهدي(ع)، آغاز شد. نخستين مدعي بابيت امام، " ابو محمد شريعي بود و در پي او محمد ابن نصير نميري موسس طريقه نصيريه است كه حضرت صاحب الامر او را لعن نمود و حسين ابن منصور حلاج صوفي معروف و ابو جعفر محمد ابن علي شلمغاني معروف به ابن ابي الغراقر و ابوبكر محمد ابن احمد عثمان بغدادي و احمد ابن هلال كوفي و ابو دلف مجنون محمد ابن مظفر عبدالله ابن ميمون قداح در سال 251 مدعي نيابت [امام]حاضر شد و يحيي ابن ذكرويه در سال 281 مدعي باب شدو احمد ابن حسين رازي و سيد شرف الدين ابراهيم، نخست مدعي باب امام بودند و سپس ادعاي امامت كردند. حسين ابن علي اصفهاني و علي ابن محمد سجستاني بغدادي و سيد محمد هندي مدعي باب شدند. عباس فاطمي در اواخر قرن هفتم و درويش رضا عبدالله حسان المهدي در 1899 خود را باب، سپس مهدي موعود اعلان نمود. محمد احمد ابن عبدالله سوداني صوفي، [مدعي] اول بابيت امام [شد.] و سپس اعلام نمود مهدي است و خلاصه سيد علي محمد شيرازي با باب بودن ادعايش را آغاز كرد و تا الوهيت پيش رفت. در اين اواخر صوفيان نعمت اللهي براي جنيد بغدادي، مدعي نيابت شده اند "10. شيخ طوسي در كتاب الغيبه، در بابي مستقل به نام و مشخصات برخي از اين مدعيان اشاره كردهاند.11
متمهدين صوفي
عرفانهاي تكليف گريز، همان صورت امروزين طريقتهاي مستقل از شريعت متصوفه سنتي است. روشن است كه همه جريانهاي خرافه گرا و از جمله صوفيه، تمام موفقيت خود را مرهون زودباوري كساني است كه ميزان عقل و وحي را در سنجش و راستي آزمايي اعمال و سخنان اعجاب آور آنان ناديده مي گيرند. "ذكر اين نكته در شناخت ماهيت صوفيه ضروري است كه از اولين اصول اين طايفه "تفرّس " است. صوفيه بر مبناي اين اصل، ابتدا اشخاص بُله و زودباور را به دام مياندازند. حُمقاء خريداران هميشگي سخنان اعجاب آور آنها هستند. پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: ما رَفَعَ الله رايه ضلال الّا و قد لفّ عليه اناس سفهاء. " 12
تأمل و بررسي ـ هرچند گذرا ـ در اصطلاحات متصوفه، به ما ثابت ميكند كه جعل بسياري از القاب اين طايفه، ريشه در ادعاهاي گزاف آنان در امر ولايت و مهدويت دارد؛ براي مثال، ميتوان از عناوين "قطب "، "غوث " و "غوث اعظم " نام برد؛ چنانكه جواد نوربخش، رهبر يكي از سلاسل صوفيه نعمت اللهي، در وجه تسميه "قطب " مينويسد: "از آن رو كه انسان كامل است و جهان علم و معرفت الهي پيرامون محور وجود او ميچرخد13 "!! در حاليكه اين معنا تنها براي ائمه اطهار(ع) تحقق مي يابد.
برخي از فرق صوفيه با تقسيم بالسويه "ولايت " ميان رهبران خود و امامان معصوم(ع)، به جعل "ولايت قمريه "14 و "ولايت جزئيه "15 اقطاب، در عرض "ولايت شمسيه " و "ولايت كليه " ائمه معصومين (ع)، دست يازيده تا بدين ترتيب هم "پديده ولايت بدون امامت "16 را رسميت بخشيده باشند و هم ماهيت عقيدتي فرقههاي خود را بيش از پيش نمايان كنند. طرح عنوان "عالم صغير "17 براي قطب در مقابل عالم كبير؛ يعني امام معصوم(ع)، نشان ديگري از گزافه گويي برخي از طوايف صوفيه ميكند تا آنجا كه در شأن "عالم صغير " مينويسند: "پس آن اخباري كه در غيبت حضرت قائم وارد شده، تمام آنها در عالم صغير [قطب] جاري خواهد بود "!!18
از آن رو كه خاستگاه و رستنگاه تصوف، جهان و جغرافياي تسنن بوده است، فرق دراويش به تأسي از مكتب خلفاء، بعضاً به "ولايت نوعيه " رهبران خود معتقدند و لذا چندانكه بايد به "ولايت شخصيه " ائمه اطهار(عليهم السلام) وقعي نمينهند! اين انحراف، زمينه ساز ظهور متمهدين صوفي گرديد. در تاريخ تصوف كساني كه ادعاي "مهدويت نوعيه " كرده اند، كم نبوده اند؛ به عنوان مثال، در قرن هشتم درويش محمد نوربخش ـ سر سلسله نوربخشيه و ذهبيه از سلاسل معرفيه ـ به نام مهدي موعود خروج كرد اما به دست امير تيمور گوركاني گرفتار و تأديب گرديد!
در اين زمينه بازخواني نوشتههاي صوفيه در شأن رهبران خود، موجب اعجاب و شايان تأمل است. ميتوان با خواندن نوشته يكي از دراويش ذهبي در وصف سركرده فراماسونر فرقه ذهبيه اغتشاشيه احمديه، به عمق فاجعه پي برد، آنجا كه مينگارد: "ركن ركين و بلد امين، وارث اقطاب الولايه و الهدايه مروج الشريعه الغراء المصطفوي و قائد الطريقه البيضاء المرتضوي، كهف الابدال و الاوتاد الزمان، قطب الاوليا الكاملين، ابوالوقت مولانا الاعظم، استاد دكتر حاج عبدالحميد گنجويان متعناالله بطول بقائه و ارواحنا فداه و افاض الله علينا و علي جميع المسلمين انوار هدايته و ولايته... " 19 !!! القابي كه در جهان هستي، برازنده كسي جز حضرت ولي الله الاعظم (عج ) نيست!
البته مدعيات متصوفه، به ذكر اين موارد پايان نميپذيرد، بلكه اين تنها مشتي نمونه از خرمن ادعاهاي بسيار آنهاست و اميد آن داريم كه در نوشته اي مستقل به بررسي و تحليل مستند عقايد و آداب صوفيه در اين زمينه بپردازيم . . .
در روايات اسلامي مقام و منزلت والايي براي منتظران موعود آمده است که گاه انسان را به تعجب وا مي دارد . چگونه ممکن است عملي در ظاهر ساده از چنين فضيلتي برخوردار باشد . توجه به فلسفه انتظار و وظايفي که براي منتظران واقعي آن حضرت بر شمرده شده ، پاسخ اين سوال را روشن
مي سازد :
1- از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است که فرمودند : برترين عبادتها انتظار فرج است .
2- همچنين رسول اکرم فرمودند : برترين جهاد امت من انتظار فرج است .
3- شيخ صدوق از اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نقل مي کند که آن حضرت فرمودند :
منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نا اميد نشويد ؛ بدرستي که خوشايند ترين اعمال نزد خداوند صاحب عزت و جلال ، انتظار فرج است .
4- درکتاب خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده که آن حضرت به نقل از
پدران بزرگوارشان فرمود : منتظر امر ما ، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتيده باشد .
5- در کمال الدين به نقل از امام صادق ( عليه السلام ) روايت ديگري در فضيلت انتظار به اين شرح وارد شده است : خوشا به حال شيعيان قائم ما که در زمان غيبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولياء خدا هستند ، همانها که نه ترسي برايشان هست و نه اندوهگين مي شوند .
با روايات ياد شده ممکن است اين پرسش مطرح شود که چرا انتظار ، از اين فضيلت برجسته برخوردار است ؟ براي رسيدن به يک پاسخ مناسب ، چند نکته اساسي را بايد مورد توجه قرار داد :
1- انتظار حلقه ارتباط شيعه با امام معصوم : همان طور که مي دانيد " ولايت " و " امامت" مکمل يک ديگر و رکن اساسي مکتب تشيع است . اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترين نقاط تمايز اين مکتب از ساير مکتبهاست . از ديدگاه شيعه پذيرش ولايت معصومين و به طور کلي تسليم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضيلتها و شرط قبولي همه اعمال عبادي است . البته انتظار به معناي درست آن ، يعني اميد به ظهور و قيام عدالت گستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله ) ،که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فيض الهي ، زنده وشاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فرياد رس آنها در گرفتاريها و نا ملايمات است .
بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم» ***** بخوان دعاي فرج را دعا اثردارد.***** بخوان دعاي فرج را دعا اثردارد. بخوان دعاي فرج راکه يوسف زهرا ***** ز پشت پرده ي غيبت به ما نظردارد.***** آيت الله ناصري: حضرت ازشما توقع دارد دعاکنيد براي فرج. «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم» اللهم عجل لوليک الفرج
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
الهي از ياران باشيد.
متمهدين صدر اسلام
1. فرقه "معيان " كه در سال 40 هجري و بعد از شهادت حضرت على(ع) پيدا شد. اينان قائل به غيبت على(ع) بوده و ميگفتند روزي باز خواهد گشت.
2. فرقه "سبائيه " كه غلو را درباره على(ع) به حد اعلا رسانده و معتقد بودند كه على(ع) زنده است و در ابرها مأوي گزيده و روزي ظهور خواهد كرد5.
3. فرقه "كيسانيه " كه ميپنداشتند محمدبن حنفيه، همان مهدى موعود(عج) است و روزي از كوه رضوي ظهور ميكند.
4 فرقه "يزيديه " كه عقيده داشتند يزيد ابن معاويه به آسمان صعود كرده و روزي باز خواهد گشت و دنيا را پر از عدل و داد خواهد نمود6!!
5. فرقه "هاشميه " كه پيروان ابوهاشم عبدالله بن محمدبن حنفيه بوده و ميگفتند اگرچه محمد مرده است، اما پسرش ابو هاشم، همان مهدي موعود است كه روزي قيام خواهد كرد. 7
5. "عمربن عبدالعزيز " هشتمين خليفه اموي كه گروهي قائل به مهدويت وى بودند. 8
6. فرقه "زيديه " كه ميپنداشتند زيد بن على بن حسين بن على(ع) چون از نسل حسين(ع) است و بر عليه ظالمان قيام به سيف نموده، پس او همان مهدى موعود است كه قيام كرده.9
7. فرقه باقريه 8. فرقه ناووسيه 9. فرقه واقفيه 10- فرقه اسماعيليه ... .
به نام آن كه انسان را مسافر كاروان انتظار گردانيد
سلام اى گل نرگس، اى كه شيرين ترين انتظار، انتظار تو هست
و بهترين منتظر، منتظر توبودن است مى توانم در يك كلمه پر معنا بگويم
گر عشقى هست و عاشقى نام تو معشوق و من عاشق و شيفته توأم
در انتظارت مى مانم و ز خداى بزرگ مى خواهم كه ظهورت را نزديك گرداند
ما محتاج يك نگاه گذراى شما هستيم، آقاجان زودتر ظهور كن و قلب
ما و رهبر مان را شاد گردان ما و رهبرمان در انتظار تو مى مانيم
خدا كند كه بيايى و ما هم يكى از يارانتان باشيم
با توجه به روایات به صورت خلاصه میتوان چنین گفت:
وقتی مردم جهان آماده پذیرش حضرت شدند، با دیدن علایم ظهور نگاهها متوجه مکه میشود. حضرت مهدی(عج) با اذن و امر خدا همراه با ۳۱۳نفر از یاران در مسجد الحرام ظاهر میشوند و با معرفی خود ظهور را اعلام کرده و مردم را به سوی خدا و پیروی از خود دعوت میکند. با اعلام ظهور، یاران دیگر حضرت نیز به طرف مکه حرکت میکنند تا اینکه جمعیت یاران به ده هزار نفر میرسد و حضرت خروج میکند. مکه را به تصرف در میآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدینه حرکت میکند. با تصرف این شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه میافتد. البته در طول حرکت یاران دیگری نیز به سپاه حضرت افزوده میشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمایی، به جنگ با معاندان و لشکر ظالم سفیانی میپردازد که در نهایت به پیروزی حضرت و کشته شدن سفیانی و سپاه او میانجامد. سپس حضرت برای فتح بیت المقدس اقدام میکند. نزول حضرت عیسی(ع) و نماز خواندن ایشان پشت سر امام مهدی(ع) باعث میشود افراد زیادی از اهل کتاب به اسلام گرایش پیدا کنند و سر انجام با فرستادن یاران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پیروزی نهایی برای اسلام رقم میخورد.
آنچه از روایات استفاده میشود این است که با ظهور حضرت مهدی(عج) مدیریت جامعه انسانی در دستان آن امام معصوم قرار میگیرد و با از بین رفتن مظاهر شرک و فساد، جهان به صورت یکپارچه تحت حاکمیت آن بزرگوار اداره میشود.
در آن روز؛ دین اسلام استقرار کامل یافته و بر همه دینها غلبه میکند.(توبه، آیه ۳۲و۳۳)
امنیت کامل بر جهان سایه میافکند و عبادت صحیح و خالصانه واقع میشود.(نور، آیه ۵۵)
زمین از آن بندگان صالح خواهد شد(انبیاء، آیه ۱۰۵).
عدالت فراگیر شده، علم به بالاترین درجه شکوفایی خواهد رسید. زمین برکات خود را آشکار میکند، عقول کامل شده و رشد در همه زمینهها اتفاق میافتد.(ر.ک نگین آفرینش نوشته جمی از محققین).
ما این امید را داریم که زمان ظهور را درک کرده و در رکاب حضرت باشیم، ولی اگر عمر ما به زمان ظهور متصل نشد؛ بنابرآنچه از قرآن و روایات استفاده میشود، این است که گروهی از مؤمنان ـ که قبل از ظهور از دنیا رفتهاند ـ به اذن خدا به دنیا برمیگردند و در رکاب حضرت و جزء یاران او خواهند بود. یاران آن بزرگوار هم از افرادی هستند که در زمان ظهور زندهاند و هم از کسانیاند که قبل از ظهور از دنیا رفته و دوباره زنده میشوند. لذا از ما خواسته شده که هر روز صبح دعای عهد بخوانیم(مفاتیح الجنان، بعد از دعای ندبه) امام صادق(ع) در روایتی فرمود: هر کس قبل از صبح این دعا را بخواند؛ از یاران قائم(عج) خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، دوباره زنده شده و از قبر خارج میشود. در متن این دعا نیز ما از خدا میخواهیم اگر قبل از ظهور از دنیا رفتیم دوباره زنده شویم: «اللهم ان حال بینی و بینه الموت…».